عباس آرگون، نایبرئیس بازار پول و سرمایه اتاق تهران در گفتوگو با صبا: بورسی شدن شرکتهای تابع صندوق بازنشستگی، میتواند هم به شفافیت آنها کمک کند و هم به لحاظ مالی، بهبودی در وضعیت آنها به وجود بیاورد.
این روزها بازار سهام حسابی داغ است و بسیاری از افرادی که تا پیش از این هیچ اطلاعاتی از بازار سرمایه نداشتند، کد بورسی گرفتهاند و در این بازار خرید و فروش میکنند. بسیاری از شرکتها و واحدهایی که تا کنون وارد بورس نشده بودند هم این روزها تصمیم گرفتهاند وارد بورس شوند. یکی از این بخشها، صندوقهای بازنشستگی است که سالها بنگاهداری کردهاند اما سود چندانی از این کار ندیدهاند. عباس آرگون، نایبرئیس بازار پول و سرمایه اتاق تهران و یکی از کارشناسان حوزه بورس، معتقد است بورسی شدن شرکتهای تابع صندوق بازنشستگی، میتواند هم به شفافیت آنها کمک کند و هم به لحاظ مالی، بهبودی در وضعیت آنها به وجود بیاورد. او تاکید دارد که بنگاهداریِ صندوقها به دلیل ضعف مدیریتی و پایین بودنِ بهرهوری، به این شرکتها آسیب رسانده اما حالا سهامداری و حضور در بورس، میتواند وضعیت آنها را بهبود ببخشد. صندوق بازنشستگی کشوری مدتی است که وارد بورس شده و 14 شرکت زیرمجموعه صندوق تا پایان امسال وارد بورس خواهند شد. متن گفتوگوی سایت خبری صندوق بازنشستگی کشوری (صبا) با عباس آرگون را در پی میخوانید:
***
تصور عموم مردم این است که صندوقهای بازنشستگی نباید بنگاهداری کنند آیا شما هم با این نظر موافق هستید؟من فکر میکنم اگر این صندوقها سهامداری کنند قطعا انتفاع بیشتری میبرند تا بنگاهداری چون بنگاهداری تخصصهای خاص خودش را دارد اگر بتوانند پرتفوی مناسبی در صنایع مختلف داشته باشند ودر بخشهای حرفهای کار کنند سهامداری برایشان بهتر است تا اینکه منابعشان را جمع کنند در یک فعالیت، در واقع این راهی برای تنوعبخشی در پرتفوی این صندوقهاست و میتوانند در صنعتهای مختلف حضور داشته باشند از طرف دیگر این صندوقها در حوزههای تخصصی قطعا مدیریت بهتری روی این بخشها دارند، صندوقهای بازشستگی هم خصوصی هستند و هم دولتی به عنوان مثال اگر یکی از صندوقها بخواهد همه سرمایهاش را در دو صنعت ببرد قطعا هم ریسکپذیری بالاتری خواهد داشت و هم شاید تخصص کافی نداشته باشد، اما اگر سهامداری کنند انتفاع بیشتری میبرند چرا که این بخشها را تخصصیتر دنبال میکنند.
قبل از اینکه بحث بورسیشدن شرکتهای تابعه صندوق را ادامه دهیم؛ به مسئلهای در رابطه با صندوقهای بازنشستگی اشاره کنیم، آیا صندوقها در سالهای گذشته عموما بنگاه داری کردند، این قضیه صحت دارد؟بله. در واقع یکی از مشکلات اقتصادی ما این است که درآمدهای این صندوقها با هم همخوانی ندارند. این صندوقها در حسابهایشان یک ورودی و یک خروجی دارند، ورودیها از طریق سرمایهگذاریها، سود سرمایهگذاریها و حق بیمهای که از شاغلان میگیرند است و خروجیشان مسائل درمانی و پرداختی بازنشستهها به حساب می آید که عمدتا در این بحث بالانس(تراز) نیستند و مصارفشان بیشتر از ورودیهایشان است. استنباط بر این است که این نوع مدیریت مناسب و چابک همراه با بهرهوری بهینه نیست.
در واقع میتوانیم بگوییم که همینکه در این سالها این صندوقها نتوانستند این بنگاهداری را به شکل صحیح انجام دهند باعث شده که وضعیت صندوقها تقریبا به ورشکستگی برسد؟ما نباید یک عامل را در این زمینه موثر بدانیم عوامل متعددی باعث این موضوع شدهاند که یکی از آنها میتواند این باشد اما این تنها عامل نیست. اما بله این هم یکی از دلایل است چون نتوانستند از منابعی که در اختیارشان بوده حداکثر استفاده را ببرند برای همین اگر سهامداری کنند بهتر است.پس بورسیشدن این صندوق ها می تواند موفقیت بیشتری داشته باشد و آنها را از وضعیتی که اکنون در آن گرفتار شدهاند، نجات دهد؟بله، بحث بورسیشدن بنگاهها قطعا موثر است و همینطور بحث افزایش شفافیت بنگاه هم مهم است و باید بهبود عملکرد داشته باشند که همه اینها با بورسیشدن محقق میشود و وضعیت رو به بهبودی در وضعیت بورسی شدن برایشان اتفاق میافتد. با بورسیشدن قطعا نظارتها بیشتر خواهد شد و سهولت تامین منابع مالی از طرق مختلف هم عملی میشود و این بنگاهها میتوانند از ظرفیتهای معافیتهای مالیاتی استفاده بیشتری کنند و ارزش داراییهایشان همیشه به روز است و با توجه به خرید و فروش سهام ارزش داراییشان مشخص است.
درباره اینکه از این طریق صندوقها می توانند از معافیتهای مالیاتی بیشتری استفاده کنند بیشتر توضیح میدهید؟شرکتهایی که در بورس هستند بر اساس میزان شناوریشان در بورس یک میزان معافیتی شاملشان میشود. هم از منظر عملکردی و هم از منظر نقلوانتقال سهام آن دسته از شرکتهایی که در بورس هستند نیم درصد مالیات میدهند و آنهایی که خارج از بورس هستند 4 درصد مالیات میدهند. پس از بُعد مالیات عملکرد هم سودی که میبرند این است که معافیتهای بیشتری به آنها تعلق میگیرد و داراییشان همیشه به روز است و اعتماد عمومی به این شرکتها بیشتر میشود، در واقع یک نوع برندسازی برایشان ایجاد میشود و میتوانند کسبوکارشان را توسعه دهند و از اعتبارات داخلی و خارجی در تامین مالیهایشان استفاده کنند و در استفاده از تسهیلات بانکی و سایر ابزارهای تامین مالی هم در واقع سهولت بیشتری پیدا میکنند. بلاخره یکی از دغدغههای اصلی همیشه دغدغه تامین مالی است. برای همین است که ورود به بورس برای بنگاهها مزیتهای متعددی دارد چون ما هرچه بازار سرمایهمان عمق بیشتری پیدا کند قطعا برایمان بهترخواهد بود.از اعتماد سازی در این زمینه گفتید، پس درواقع میتوانیم بگوییم نه تنها داراییهای مالی صندوقها میتواند از طریق سهامداری افزایش پیدا کند بلکه میتوانیم بگوییم کسانی که مشتری و نفعبرندگان از صندوق هستند هم اعتماد بیشتری میکنند.بله از این طریق همه مسائل شفافتر میشود و افراد عملکرد بنگاهها را در تابلو بورس زیر نظر دارند و همه اطلاعات برای سهامدارها و اعضای صندوق قابل رویت است. ما صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق تامین اجتماعی، صندوق نیروهای مسلح و 14 نوع صندوق خصوصی داریم که اگر اینها سرمایههای خود را به بورس بیاورند سرمایههایشان دائم بیشتر و بیشتر میشود.
آقای آرگون! از فرهنگ سهامداری بیشتر بگویید، خصوصا در همین صندوقها چطور میتوان این موضوع را به یک روال تبدیل کرد؟ببینید! یکی از دلایلی که بازار سرمایه ما در حال رشد است این است که سهام برای فروش نیست و عمدتا همان سهمهای موجود درحال دستبهدست شدن است و شناوری سهمها پایین است. هرچه بنگاههای ما در بورس بیشتر عرضه شوند عمق بازار سرمایهمان هم بیشتر میشود و وقتی افراد داراییهایشان را بیاورند در بورس و سهام بخرند آن شرکت با افزایش سرمایه روبهور میشود و تولید و اشتغال را بیشتر میکند و این بهتر است تا این پولها در بازارهای موازی برود مثل بازار سکه و طلا مسکن و خودرو و این بازارها را هم به هم بریزد.
پس در واقع باید این پولها را به سمت بخشهای مولدی که تولید و اشتغالزایی دارند و صادرات محورند هدایت کرد. در واقع باید پول را از طریق افزایش سرمایهها و حق تقدمها، عرضه اولیه پول را به خود بنگاه تحویل بدهیم تا هم مشکل تامین مالی بنگاه حل شود و هم پول به سمت تولید بیشتر برود؛ نه اینکه من امروز سهم بخرم و فردا به شما بفروشم، این به تولید کمکی نمیکند.
شرکتهای وابسته به صندوق در فرآیند ورود به بورس، چه اصول و ملاحظاتی را باید در نظر داشته باشند؟بالاخره بورس قوانین خودش را دارد، صندوقها میتوانند به صورت خرد سهامشان را عرضه کنند یا از طریق حق¬تقدم، یا اینکه افراد جدیدی بیایند و سهم اینها را بخرند از این راه پول وارد بنگاه میشود و میتوانند کارشان را توسعه دهند و در واقع اشتغالزایی کنند.
اما به صورت کلی اصول خاصی وجود ندارد که لازم باشد آن را رعایت کنند یا مسیری که بگوییم اگر صندوقها از این مسیر بروند بهتر است؟همانطور که گفتم یک سری از شرکتهای تامین سرمایه هستند که شرایط را آماده میکنند و استانداردهای شرکت بورس را باید رعایت کنند تا بتواند پذیرش این شرکتها را بگیرند و اوراقشان را منتشر و به عموم عرضه کنند.
پیشبینی شما از بازار سرمایه چیست و بازار سهام به چه سمتی میرود؟رشد بازار سرمایه با واقعیتهای اقتصادیمان همخوان نیست ولی به نوعی میتوانیم بگوییم این فقط خواست این بازار نیست و دیگر بازارها هم همین است. به نوعی این رشد نیست و بخشی از تورم است و ارزش پول در حال کم شدن است. که این هم دلایل متعددی دارد مثل کرونا و تحریمها، درواقع بخشی از رشد ناشی از این موضوع است، به علت حداقل سرمایهگذاری در بورس هم عموم مردم در این سرمایهگذاری شرکت میکنند چرا که شاید هر کسی در بازار مسکن و خودرو نتواند سرمایهگذاری کند اما در این بازار بیشتر مردم میتوانند سرمایهگذاری کنند.